ظافر بامراللهظافر بأمرلله، دوازدهمین خلیفۀ فاطمی مصر است. ۱ - تولدابومنصور اسماعیل بن عبدالمجید بن محمد فاطمی در ربیعالاول ۵۲۵ یا ۵۲۷ در قاهره زاده شد. [۱]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۶، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۲]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۲۳۷، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۳]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۱۹۳، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
[۴]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۵، ص۲۸۸، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
۲ - لقبمادر وی کنیزی بود که سِتُّالوفاء یا سِتُّالمُنی خوانده میشد. [۵]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۵، ص۲۸۸، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
با ظافر، در همان روزی که پدرش حافظ درگذشت، یعنی پنجم جمادیالثانیۀ ۵۴۴، بیعت کردند و او به «الظافر بالله» یا «الظافر باعداءالله» یا «الظافر بامرالله» ملقب گردید و چون نصّی از پدرش بر امامت او وجود نداشت، وی با صدور سجلی اعلام کرد که پدرش به ولایتعهدی و خلافت او وصیت کرده است. [۶]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۹۸، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۷]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۲، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۸]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۲۳۷، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۹]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۱۹۳، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
[۱۰]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۵، ص۲۸۸، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
۳ - انتصاب وزیروی خردسالترین پسر حافظ و جوانی خوش سیما و اهل خوشگذرانی و حضور در مجالس غنا و عیش و عشرت بود. [۱۱]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۲، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۱۲]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۲۳۷، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
به محض اینکه با او به عنوان خلیفه بیعت کردند، وی امیر نجمالدین ابوالفتح سلیم بن محمد بن مَصال مغربی سُکّی را – که مردی کهنسال وعالم به اصول دین و در آن ایام از امرای بزرگ دولت بود – به وصیت پدرش وزیر خود کرد و به او لقب «السیدالأجل الافضل امیرالجیوش، الأفضل، سعدالملک، لیثالدوله» داد؛ [۱۴]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۲، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۱۵]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۵۵، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۱۶]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۴۲، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
[۱۷]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۹۳، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
[۱۸]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۱۹۳، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
و این، آخرین بار بود که خلیفۀ فاطمی وزیری را منصوب میکرد. [۱۹]
فرهاد دفتری، تاریخ و عقائد اسماعیلیان، ج۱، ص۳۰۸، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۶ش.
ابنمصال درپنجاه روز وزارتش [۲۰]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۲، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۲۱]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۵، ص۲۹۵، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
کشمکشهای گروههای مختلف سپاهان دربار را – که از زمان الحافظ وجود داشت [۲۲]
مؤیدالدولة ابوالمظفر أسامة بن مُرشد شیرزی ابنمنقذ، کتاب الاعتبار، ج۱، ص۶ـ ۷، چاپ فیلیپ حتی، پرنستون ۱۹۳۰.
– از بین برد و در مملکت نظم و آرامش پدید آورد. [۲۳]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۱۹۶، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
[۲۴]
فرهاد دفتری، تاریخ و عقائد اسماعیلیان، ج۱، ص۳۰۸، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۶ش.
۳.۱ - ناخرسندی ابنسلاراما به وزارت رسیدن وی، مایۀ ناخرسندی سیفالدین علی عادل بن سَلار (کارگزار بُحیره و اسکندریه) گردید و او به همدستی پسر همسر خود، رکنالاسلام عباس بن ابیالفتوح بن یحیی بن تمیم صِنهاجی، مصمم شد به قاهره برود و خلیفه را وادارد تا خود او را وزیر کند. ظافر چون از این اقدام آگاه شد، خشمگین گردید و امرای خود را گرد آورد و از آنان خواست همچنان که از او اطاعت میکنند، از ابنمصال اطاعت نمایند. آنان ظاهراً پذیرفتند، ولی یکی از امرا که از یاران ابنسَلار بود، به هواخواهی وی سخن گفت و همین امر باعث شد دیگر امرا کاخ را ترک کنند و به ابنسلار بپیوندند. الظافر به ابنمصال وزیر مال فراوان بخشید و او را برای گردآوری مردان جنگی، جهت مقابله با (علی) عادل بن سلار، به ناحیۀ حوف در مشرق دلتای نیل گسیل داشت. در این میانه، ابنسلار به قاهره رفت و با محاصرۀ قصرخلیفه، او را واداشت تا منصب وزارت را به وی بدهد و او را به «السیدالاجل امیرالجیوش، شرقالاسلام، العادل، سیفالدین، ناصرالحق» ملقب سازد. ابنسلار سپس عباس بن ابیالفتوح صنهاجی را در رأس سپاهی برای سرکوب ابنمصال – که بر ناحیۀ الوجه القبلی سیطره یافته بود – فرستاد و او سرانجام، ابنمصال را در شهرِ دلاص [۲۵]
یاقوت، معجمالبلدان، ذیل واژه.
در نزدیکی بَهنَسا، در ۱۹ شوال ۵۴۴ به قتل رساند. [۲۶]
مؤیدالدولة ابوالمظفر أسامة بن مُرشد شیرزی ابنمنقذ، کتاب الاعتبار، ج۱، ص۷ـ ۸، چاپ فیلیپ حتی، پرنستون ۱۹۳۰.
[۲۷]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۵۵ـ ۵۷، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۲۸]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۴۲، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
[۲۹]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۳، ص۴۱۶، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۳۰]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۱۹۶ـ ۱۹۷، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
۳.۲ - وزارت ابنسلارابنسلار در مدت وزارت خود کوشید با عقد پیمانی با نورالدین، امیر حلب، جبهۀ متحدی در برابر صلیبیان ایجاد کند. [۳۱]
حمزه بن أسد بن علی تمیمی ابنقلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۲۰، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
به همین منظور، وی بخشی از ناوگان دریایی مصر را، برای مقابله با آنان به یافا فرستاد. [۳۲]
حمزه بن أسد بن علی تمیمی ابنقلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۱۵، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۳۳]
عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۲۰۲، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۹۶۲.
[۳۴]
محمد بن علی بن یوسف بن حلب ابنمیسر، المنتقی من اخبار مصر، ج۱، ص۱۴۴ـ ۱۴۵، چاپ ایمن فواد سید، قاهره ۱۹۸۱.
در اواخر زندگی حافظ، منصب وزارت دستمایۀ رقابت والیان مناطق شده بود و کار غالباً به جنگ و خونریزی میکشید. [۳۵]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۸۵، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
[۳۶]
جمالالدین ابوعبدالله محمد بن سلیم شافعی ابنواصل، مفرجالکروب فی اخبار بنیایوب، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، چاپ جمالالدین الشیال، قاهره ۱۹۵۳ـ ۱۹۵۷.
۳.۳ - هرج و مرج در دربار فاطمیاین رقابتها و نیز فساد و دسیسهچینیهای معمول در دربار فاطمی و نیز کم سنی خلیفه، کار خلافت فاطمی را در عهد ظافر، به اضطراب و ضعف و هرج و مرج کشاند. [۳۷]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۵، ص۲۸۸، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
عامل اصلی این دسیسهچینیها در دربار فاطمی أُسامة بن مُنْقِذ بود که مورد توجه و تکریم ابنسلار وزیر نیز بود و با عباس صنهاجی هم مصاحبت داشت. [۳۸]
مؤیدالدولة ابوالمظفر أسامة بن مُرشد شیرزی ابنمنقذ، کتاب الاعتبار، ج۱، ص۸، چاپ فیلیپ حتی، پرنستون ۱۹۳۰.
[۳۹]
مؤیدالدولة ابوالمظفر أسامة بن مُرشد شیرزی ابنمنقذ، کتاب الاعتبار، ج۱، ص۱۹، چاپ فیلیپ حتی، پرنستون ۱۹۳۰.
[۴۰]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۲، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۴۱]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۸۴، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
[۴۲]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، ج۳، ص۱۸۹، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
ابنسلار در طول چهار سال و اندی وزارتش، هیچگاه با الظافر مناسبات خوبی نداشت و بر جانش بیمناک بود، از همین رو پیوسته از الظافر احتراز میکرد. [۴۳]
مؤیدالدولة ابوالمظفر أسامة بن مُرشد شیرزی ابنمنقذ، کتاب الاعتبار، ج۱، ص۹، چاپ فیلیپ حتی، پرنستون ۱۹۳۰.
[۴۴]
احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، ج۱، ص۱۹۸، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
[۴۵]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۵، ص۲۹۵، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
أُسامة بن منقذ در موقعیت مناسب – زمانی که ابنسلار برای مقابلۀ نظامی با فرنگان، عباس صنهاجی را به بِلبَیس فرستاده بود – صنهاجی را ترغیب کرد که با بهرهبرداری از دوستی پسرش و الظافر، خلیفه را که از ابنسلار ناراضی بود، به برکنار کردن وی و منصوب کردن خود صنهاجی به جای او تشویق نماید. صنهاجی نیز چنین کرد و بر اثر این دسیسه ، ابنسلار در ششم محرّم ۵۴۸ در خانۀ خود کشته شد، سرش را نزد الظافر بردند و عباس صنهاجی به جای وی به وزارت رسید. [۴۶]
حمزه بن أسد بن علی تمیمی ابنقلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۱۹ـ ۳۲۰، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۴۷]
مؤیدالدولة ابوالمظفر أسامة بن مُرشد شیرزی ابنمنقذ، کتاب الاعتبار، ج۱، ص۱۸ـ۱۹، چاپ فیلیپ حتی، پرنستون ۱۹۳۰.
[۴۸]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۳، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۴۹]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۸۴، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
کشته شدن عادل بن سلار از جمله شگفتترین وقایع عهد فاطمیان است، خصوصاً که به دست کسی کشته شد که سرانجام خلیفه را هم به قتل رساند. [۵۰]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۸۳، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
وقتی برخی از هواداران ابنسلار، از اهل سنّت، از نقش ابنمنقذ در قتل ابنسلار آگاه شدند، شکایت او را نزد الظافر بردند وامرای لشکری قصد کشتن او را کردند. [۵۱]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۴ـ ۱۰۵، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
ابنمنقذ برای رهایی از این مخمصه، الظافر را به داشتن روابط نامشروع با نصر، پسر وزیر، متهم کرد و تنها راه پاک کردن این ننگ را کشتن خلیفه فاطمی فاسق دانست. [۵۲]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۵، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۵۳]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۳، ص۴۱۶، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
۴ - نقشۀ قتل ظافرنصر، پسر عباس صنهاجی (وزیر)، به توصیۀ پدرش، نقشۀ قتل الظافر را کشید. به این ترتیب که او را، در آخر محرّم ۵۴۹، شبانگاه و پنهانی به خانهاش دعوت کرد و وی را به قتل رساند. [۵۴]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۵، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۵۵]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۶۷، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۵۶]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۲۳۷، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۵۷]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱، ص۳۰۹، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
۵ - مجازات قاتلانپس از کشته شدن الظافر، عباس صنهاجی به منظور رفع تهمت از خود و پسرش، دو برادر الظافر، به نامهای جبرئیل و یوسف، را متهم به قتل خلیفه کرد و آنان را کشت. [۵۸]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۶، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
[۵۹]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۲۳۸، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۶۰]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۳، ص۴۹۱ـ ۴۹۲، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
به روایت ابنقلانسی، [۶۱]
حمزه بن أسد بن علی تمیمی ابنقلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۳۲۹، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
الظافر را برادرانش یوسف و جبرئیل و پسر عمویشان صالح بن حسن به قتل رساندند و هنگامی که خبر قتل برملا شد، صنهاجی قاتلان را مجازات کرد. با وجود این روایت – که به نظر ضعیف میرسد – برخی از مورخان تأکید دارند که درباریان از جنایت عباس صنهاجی مطلع و مطمئن شدند واز این رو از طلائع بن رُزّیک (والی و کارگزار ارمنی فاطمیان در مُنیةبنی خصیب در صعید مصر) درخواست کردند به قاهره بیاید و پس از رسیدن او، با وی همکاری کردند و صنهاجی و پسرش و قاتلان الظافر را وادار به فرار کردند و اندکی بعد صنهاجی کشته شد و پسرش را اسیر کردند و به قاهره آوردند و سپس او را به قتل رساندند. [۶۲]
محمد بن علی بن یوسف بن حلب ابنمیسر، المنتقی من اخبار مصر، ج۱، ص۹۳ـ ۹۵، چاپ ایمن فواد سید، قاهره ۱۹۸۱.
[۶۳]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۳، ص۴۹۳، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۶۵]
صفدی، ج۹، ص۱۵۲.
۶ - حکومت ظافردر زمان حکومت ظافر، همچون دوران پدرش، دعوت اسماعیلیه از شام و مغرب و حرمین شریفین برچیده شد و تنها مصر در دست آنان باقی ماند. در ۵۴۸ عسقلان – که برای فرنگان ناگشودنی مینمود – در اثنای اختلافات داخلی دولت فاطمی به دست آنان افتاد و نورالدین محمود نیز دمشق را تصرف کرد. [۶۷]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۴۲، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
[۶۸]
ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج۱۱، ص۱۸۸، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵.
جامع ظافری در قاهره از بناهای منسوب به این خلیفه بوده است. وی موقوفات بسیاری برای آن معیّن کرده بود. [۶۹]
ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، ج۱، ص۲۳۸، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۷۰]
قلقشندی، صبحالاعشی، ج۳، ص۳۶۱.
ابوالفضائل یونس و ابوالمعالی محلی بن جمیع بن نجامخزومی در عهد خلافت الظافر امر قضا را برعهده داشتند. [۷۱]
جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، ج۱، ص۱۰۷، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲.
۷ - فهرست منابع(۱) ابناثیر ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، قاهره ۱۴۲۶/ ۲۰۰۵. (۲) ابنخلکان عبدالسلام بن حسن قیسرانی ابنطویر، نزهةالمقلتین فی اخبارالدولتین، چاپ ایمن فواد سید، شتوتغارت (المان) ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. (۳) جمالالدین علی ازدی ابنظافر، اخبارالدول المنقطعة، چاپ اندریه فریه، قاهره ۱۹۷۲. (۴) حمزه بن أسد بن علی تمیمی ابنقلانسی، ذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸. (۵) جمالالدین ابوعبدالله محمد بن سلیم شافعی ابنواصل، مفرجالکروب فی اخبار بنیایوب، چاپ جمالالدین الشیال، قاهره ۱۹۵۳ـ ۱۹۵۷. (۶) مؤیدالدولة ابوالمظفر أسامة بن مُرشد شیرزی ابنمنقذ، کتاب الاعتبار، چاپ فیلیپ حتی، پرنستون ۱۹۳۰. (۷) محمد بن علی بن یوسف بن حلب ابنمیسر، المنتقی من اخبار مصر، چاپ ایمن فواد سید، قاهره ۱۹۸۱. (۸) عبدالرحمن بن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبارالدولتین، چاپ محمد حلمی محمداحمد، قاهره ۱۹۶۲. (۹) فرهاد دفتری، تاریخ و عقائد اسماعیلیان، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۶ش. (۱۰) احمد بن عثمان ذهبی، تاریخالاسلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷. (۱۱) احمد بن عثمان ذهبی، سیر اعلام النبلاء. (۱۲) قلقشندی، صبحالاعشی. (۱۳) احمد بن علی مقریزی، اتعاظ الحنفا باخبارالائمة الفاطمیین الخلفا، چاپ محمد حلمی محمد احمد، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶. (۱۴) یاقوت، معجمالبلدان. (۱۵) صفدی. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ظافر بامرالله»، ج۱، ص۶۸۵۶. ردههای این صفحه : تاریخ مصر | حکومت فاطمیان
|